نمیدونم چی باید بخونم اشکام پایین میاد رو گونم
شاید سرنوشتِ ما همین بود بی تو من تنها بمونم
یه نگاهِ گرمو عاشقانه منو تو ، تو اون هوای برفی
گذرِ ثانیه های آخر یه سکوت ، نه صحبتی ، نه حرفی
دلم گرفته بازم یادِ روزای گذشته دارم میوفتم …
دوسِت دارم هایی که من به تو میگفتم
دلم گرفته دیگه نمیتونم من اینجا آروم بشینم
تویی برام عزیزترینم
صدای عقربه های ساعت میگه فرصتی باقی نمونده
شاید بارِ آخره تو رو میبینم کسی سرنوشتشو نخونده
وقتی که گفتی خدانگهدار تو رو با یه لبخند جا گذاشتم
اما تو نبودی تا ببینی غیرِ گریه چیزی نداشتم